پيام دوستان
هايدي
11:23 صبح
انديشه نگار
روحشون شاد براتون از خدا طلب صبر ميکنم عزيزم
*قاصدك*
{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} خيلي ممنونم دوست خوبم:'(
*قاصدك*
{a h=ravandi} راوندي {/a} منم هميشه دستاي خدا رو روي شونه هاي زندگيم حس کردم و هميشه بي نهايت سپاسگزارم @};- ممنونم جناب راوندي
* راوندي *
در اينجا لازم ميدانم حديثي را نقل کنم ، البته که پيامبر به دليل اينکه دنياي ديگر برايشان يقين شده بود سخت به آب و آتش ميزدند که مردم را به راه راست بياورند و اين يک امر طبيعيست به همين واسطه پروردگار به ايشان فرمودند نميخواد اينقدر بخاطر بنده هاي من خودت را به هلاکت بياندازيد من خودم هم با آنان اتمام حجت ميکنم @};-
+
*عطري* مي شوي در کوهستاني ناپيدا…
کارم *مرمت* آثار باستاني است
کتيبه دلت را مرمت مي کنم
و الفباي ناخواناي روانت را
که به حروفي ناشناخته نوشته اند،
باز مي خوانم..
* راوندي *
ديروز 9:58 عصر
کارم کشيدن جاده است، ساختن راه. از روزمرّگي هايت به *ملکوت* راه مي کشم.
خياطم، برايت پيراهن مي دوزم، پيراهني که اگر آن را بپوشي، *عاشق *مي شوي، تنت در باد مي وزد و جانت در جنّت مي دود.
فوگرم تار و پود عشق را رفو مي کنم، پارگي هاي لباس بخت را کوک مي زنم. وصله مي کنم *دل* را به آسمان و پينه مي کنم سرِ زانوي خستگي ها را.
پرستارم روي جراحت جانت *مرهم* مي گذارم، مرهمي از کلمات درست مي کنم، ضمادي از *خرسندي و خوش وقتي*. و اگر بخواهي بريدگي هاي روحت را بخيه مي زنم، سوزني دارم بي درد و نخي نازک که جذب مي شود در سلول هاي ظريفِ تازه رُسته ات. زخمت جوش مي خورد.
آشپزخانه اي دارم، از *شور و شيرين زمانه*، شورباي زندگي بار مي گذارم روي اجاق دقايق. کمي چاشني اندوه در آن مي ريزم اما چنان اندازه ها را بلدم که هرگز کامت تلخ نخواهد شد. *حلواي معرفت *و *شيريني شعور *هم دارم و دمنوشي از آويشن که آن را دم مي کنم روي هر نفست، روي هر دم و بازدمت. بوي آويشن تازه مي گيري.
بودنت عطري مي شود که در کوهستاني ناپيدا مي وزد…(عرفان نظرآهاري)
+
کدام پرنده
با بوي تن تو پرواز مي کند
که باران را
اين گونه
عاشقانه مي نوشم؟
بيژن نجدي
* راوندي *
ديروز 7:58 صبح
+
* مهم نيست*
که آدم ها چگونه اند
مهم نيست
جواب سلامت را ميدهند يا نه
تو سلام کن
سر به سر دلشان بگذار
شيطنت کن و بخند
*مهم اين است*
که تو خوب باشي
روزي دلشان
براي خوبي هايت تنگ ميشود...
*قاصدك*
103/9/5
*قاصدك*
103/9/5
دنياي بچگي چون دنياي بدون آلام و آلايش و تلاطم هست... دلگويه ات در حينِ دل انگيزي ، دردي ظريف داشت..
{a h=banoyedashteroya}هما بانو{/a} سلام بانو . ممنون از اظهار نظرتون. به قول دافنه دوموريه کاش ميشد خاطرات شيرين رو مثل عطر تو يه شيشه جا بديم و هر موقع دلمون خواست يه بار ديگه عطر اون لحظه ها رو بو کنيم ...
{a h=ghasedak2007}قاصدك{/a} نفرماييد ، از مطالبي که اينجا بارگزاري ميکنيد پيداست که گم شدن در کار شما نيست فقط شايد قدري خسته شديد که اونهم بزودي زود برطرف ميشه . اما عقيده خودم اينه که در هر حالي بايد روحيه خودمون رو حفط کنيم و با نرمش و ورزش تني سالم داشته باشيم ...
+
برتولت برشت در کتاب زندگي گاليله ميگه* " کساني که نانشان آمادست نميخواهند بدانند که نان چگونه پخت ميشود آنها ترجيح ميدهند شکرگزار خداوند باشند تا نانوا" *
عارفانه هاي يک دوست
103/9/5
به نظرم برتولت کاملا درست ميگه ما نون رو ميخوريم و کاري نداريم که چطوري درست ميشه فقط خدا رو شاکريم و هميشه هم نون داريم! بنابراين اگه ما زندگي خودمون رو با اين فرمول تو جدول تناسب بذاريم ميشه خدا رو به خاطر چيزايي که دوست داريم داشته باشيم اما نداريم هم شکر کنيم! طوري که انگار اونا رو تو مشتمون داريم تا خداي بزرگ واسمون فراهمشون کنه.
+
شايد بايد به آن دسته از مديراني که فرزندانشان را #ژن—برتر ميدانند و براي رفاه و اقامتشان در کشورهاي غربي از هيچ کوششي دريغ نميکنند فهماند ژن برتر همانها بودند که هنوز استخوانهايشان هم برنگشته است. #ميراب_عطش
قائنات و زعفران
103/9/4
+
و اين چنين است که از نماز بعنوان ستون دين ياد شده و هر وقت عمود خيمه را فرو افکنند خيمه گاه به طرفه العين فرو خواهد افتاد و ديگر چيزي باقي نخواهد ماند که نمادي از خيمه باشد .. اقامه نماز شرط قبول ساير حسنات است و چون اين شرط بجا آورده نشد مجالي براي عرضه باقي واجبات و حسنات نخواهد بود. #ميراب_عطش
قائنات و زعفران
103/9/4
+
تمام زندگي ام را زيرو رو کردم شايد برايت جايگزيني بيابم غافل از اينکه همه زندگي ام فقط "تو" بودي ..... #ميراب_عطش
قائنات و زعفران
103/9/4
786.سلام.وقت بخير.مطلب زيباي شما به عنوان يادگاري
تو کانال(ايتا) *دفتر خاطرات پارسي بلاگ* گذاشته شد.لطفا با عضويت در تنها *کانال ايتا پارسي بلاگ* از پست هاي *بچه هاي پارسي* حمايت کنيد. آدرس کانال براي تشريف فرمايي و عضويت شما.(با تشکر عليرضا عبدي،يک فنجان آرامش)583
در انتظار آفتاب
103/8/23
+
اگر اين داستان زندگي من بود
به گمان هرگز آن را برايت نمي گفتم
گيرم که پيرمردي زمستان هاي بيشتري پشت سر نهاده باشد
چندان که اين زمستان ها بال هاي او را همچون برفي سنگين کمان کنند
از اينهمه چه حاصل؟
بسياري بدين سان زيسته اند
و بسي بدين گونه خواهد زيست
و سرانجام علفي خواهند بود بر کوهي...
2-اشراق
103/8/10
همابانو
103/8/2
+
هرکجا هستم باشم...
آسمان مال من است...
پنجره، فکر، هوا ،عشق، زمين، مال من است....
و تــــو...
2-اشراق
103/7/19
29 فرد دیگر
265 فرد دیگر
5 فرد دیگر